به عنوان شروع کار به حدیثی از کتاب الاحتجاج (ج 2 صص449-446) استناد میجویم. این حدیث را اولین بار در کتاب «امامان شیعه و وحدت اسلامی» تألیف آقای علی آقانوری (انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب – چاپ اول 1387) مشاهده کردم ولی بعد در کتاب احتجاج نیز همان حدیث را یافتم. ترجمه ارائه شده نیز با اندکی تغییرات از کتاب آقای آقانوری تقدیم میشود. البته برخی فقرات در ترجمه آقای آقانوری نیامده بود که حقیر سعی در ترجمه آن نمودم.
و روی أن المأمون بعد ما زوج ابنته أم الفضل أبا جعفر کان فی مجلس و عنده أبو جعفر ع و یحیى بن أکثم و جماعة کثیرة فقال له یحیى بن أکثم ما تقول یا ابن رسول الله فی الخبر الذی روی أنه نزل جبرئیل ع على رسول الله ص و قال یا محمد إن الله عز و جل یقرئک السلام و یقول لک سل أبا بکر هل هو عنی راض فإنی عنه راض
فقال أبو جعفر ع لست بمنکر فضل أبی بکر و لکن یجب على صاحب هذا الخبر أن یأخذ مثال الخبر الذی قاله رسول الله ص فی حجة الوداع قد کثرت علی الکذابة و ستکثر بعدی فمن کذب علی متعمدا فلیتبوأ مقعده من النار فإذا أتاکم الحدیث عنی فاعرضوه على کتاب الله و سنتی فما وافق کتاب الله و سنتی فخذوا به و ما خالف کتاب الله و سنتی فلا تأخذوا به و لیس یوافق هذا الخبر کتاب الله قال الله تعالى وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ فالله عز و جل خفی علیه رضاء أبی بکر من سخطه حتى سأل عن مکنون سره هذا مستحیل فی العقول ثم قال یحیى بن أکثم و قد روی أن مثل أبی بکر و عمر فی الأرض کمثل جبرئیل و میکائیل فی السماء فقال و هذا أیضا یجب أن ینظر فیه لأن جبرئیل و میکائیل ملکان لله مقربان لم یعصیا الله قط و لم یفارقا طاعته لحظة واحدة و هما قد أشرکا بالله عز و جل و إن أسلما بعد الشرک فکان أکثر أیامهما الشرک بالله فمحال أن یشبههما بهما قال یحیى و قد روی أیضا أنهما سیدا کهول أهل الجنة فما تقول فیه فقال ع و هذا الخبر محال أیضا لأن أهل الجنة کلهم یکونون شبانا و لا یکون فیهم کهل و هذا الخبر وضعه بنو أمیة لمضادة الخبر الذی قاله رسول الله ص فی الحسن و الحسین ع بأنهما سیدا شباب أهل الجنة فقال یحیى بن أکثم و روی أن عمر بن الخطاب سراج أهل الجنة فقال ع و هذا أیضا محال لأن فی الجنة ملائکة الله المقربین و آدم و محمد و جمیع الأنبیاء و المرسلین لا تضیء الجنة بأنوارهم حتى تضیء بنور عمر
فقال یحیى و قد روی أن السکینة تنطق على لسان عمر فقال ع لست بمنکر فضل عمر و لکن أبا بکر أفضل من عمر فقال على رأس المنبر إن لی شیطانا یعترینی فإذا ملت فسددونی فقال یحیى قد روی أن النبی ص قال لو لم أبعث لبعث عمر فقال ع کتاب الله أصدق من هذا الحدیث یقول الله فی کتابه وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ فقد أخذ الله میثاق النبیین فکیف یمکن أن یبدل میثاقه و کل الأنبیاء ع لم یشرکوا بالله طرفة عین فکیف یبعث بالنبوة من أشرک و کان أکثر أیامه مع الشرک بالله و قال رسول الله ص نبئت و آدم بین الروح و الجسد فقال یحیى بن أکثم و قد روی أیضا أن النبی ص قال ما احتبس عنی الوحی قط إلا ظننته قد نزل على آل الخطاب
فقال ع و هذا محال أیضا لأنه لا یجوز أن یشک النبی ص فی نبوته قال الله تعالى اللَّهُ یَصْطَفِی مِنَ الْمَلائِکَةِ رُسُلًا وَ مِنَ النَّاسِ فکیف یمکن أن تنتقل النبوة ممن اصطفاه الله تعالى إلى من أشرک به قال یحیى روی أن النبی ص قال لو نزل العذاب لما نجا منه إلا عمر فقال ع و هذا محال أیضا لأن الله تعالى یقول وَ ما کانَ اللَّهُ لِیُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فِیهِمْ وَ ما کانَ اللَّهُ مُعَذِّبَهُمْ وَ هُمْ یَسْتَغْفِرُونَ فأخبر سبحانه أنه لا یعذب أحدا ما دام فیهم رسول الله ص و ما داموا یستغفرون
در یکی از محافل مأمون با حضور امام هادی علیه السلام و یحیی بن اکثم – از علمای اهل جماعت (به اصطلاح سنی) – از فضائل خلفا سخن به میان آمد. یحیی روایتی مطرح کرد که: جبرئیل از طرف خداوند بر رسول الله (ص) نازل شد و گفت: ای محمد، الله عز و جل به تو سلام میرساند و میگوید: از ابوبکر بپرس که آیا از من راضی است؟ من که از او راضی هستم.
حضرت فرمود: من منکر فضل ابوبکر نیستم ولی کسی که این روایت را نقل کرده است میبایست به این روایت از رسول خدا (ص) نیز توجه میکرد که همه حدیث شناسان صحت آن را پذیرفتهاند: آن حضرت در حجه الوداع فرمود: نسبت دادن سخنان دروغ به من زیاد شده و پس از این زیادتر خواهد شد. کسانی که بر من دروغ میبندند جایگاهشان از آتش پر خواهد شد. پس اگر حدیثی از من به شما رسید، آنرا به کتاب خدا و سنت من ارائه نمایید و آنچه موافق کتاب الله و سنت من بود را بپذیرید و هر آنچه خلاف کتاب خدا و سنت من است، قبول نکنید. و آیه از کتاب الله موافق این روایت نیست. خداوند متعال میفرماید: « وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ ». پس آیا میشود که خداوند متعال از رضا و سخط ابوبکر مطلع نباشد و از او بپرسد؟! عقلا این محال است.
آنگاه یحیی بن اکثم گفت: روایت شده که مثل ابوبکر و عمر در زمین مانند مثال جبرئیل و میکائیل در آسمان است.
امام فرمود: این مسئله شایسته تأمل مجدد است. چون جبرئیل و میکائیل دو ملک مقرب خداوند بودند و هیچگاه اصلاً مرتکب گناه نشدند و لحظهای از اطاعت او جدا نشدند ولی ایشان – ابوبکر و عمر – به خداوند متعال مشرک بودند و اگرچه بعد اسلام آوردند ولی بیشتر ایام عمرشان در شرک به الله سپری شده بود. پس شبهات آن دو به جبرئیل و میکائیل محال است.
آنگاه یحیی بن اکثم گفت: و نیز روایت شده که آنان آقای بزرگان و افراد مسن بهشتیان هستند (سیدا کهول أهل الجنة). در این مورد چه میگویید؟
حضرت فرمودند این نیز محال است. چراکه اهل بهشت همه جوان هستند و فرد مسن بین آنها یافت نمیشود. در واقع بنی امیه این روایت را در مقابله با حدیثی از رسول الله (ص) که فرموده:«حسن و حسین آقای جوانان اهل بهشت هستند» وضع کردهاند.
یحیی بن اکثم گفت: و نیز روایت شده که عمربن خطاب چراغ اهل بهشت (سراج أهل الجنة) است.
حضرت فرمودند این نیز محال است. چراکه با وجود ملائکه مقرب الله تعالی، آدم، محمد و سایر انبیاء و مرسلین در بهشت، آیا میتوان گفت که با حضور آنها بهشت نورانی نمیشود و حضور آنها کافی نیست تا ضرورتاً نیاز به نورعمر باشد؟
یحیی بن اکثم گفت: و نیز روایت شده که سکینه از زبان عمرسخن میگوید.
حضرت فرمودند: من منکر فضل عمر نیستم. ولی ابابکر که بافصیلت تر از عمر بود، بالای منبر گفت: شیطانی به همراه من است که پا پیچم میگردد. هرگاه به کژی گراییدم، استوارم سازید.
یحیی بن اکثم گفت: و نیز روایت شده که رسول الله (ص) فرمود اگر من برانگیخته نمیشدم، عمر مبعوث میشد.
حضرت فرمودند: کتاب خدا راستگوتر از این حدیث است. الله تعالی در کتابش میفرماید: و هنگامیکه از پیامبران میثاق گرفتم و از تو و از نوح. اگر خداوند متعال از پیامبران میثاق گرفته است چگونه ممکن است که پیمان خود را تغییر دهد در حالیکه همه پیامبران (ع) به اندازه چشم بر هم زدنی به خداوند شرک نورزیدهاند. چگونه امکان دارد کسی را که مشرک بوده و بیشتر ایام عمرش شرک به الله تعالی داشته را به نبوت برانگیزد. و پیامبر اکرم (ص) پیامبر بود، زمانیکه آدم بین روح و جسد بود.
یحیی بن اکثم گفت: و نیز روایت شده که رسول الله (ص) فرمود هرگاه وحی از من قطع میشود، گمان میکنم که بر آل خطاب نازل میشود.
حضرت فرمودند این نیز محال است. چراکه روا نیست پیامبرشک کند. خداوند متعال میفرماید: الله از ملائکه و مردم رسلی را انتخاب مینماید. چگونه ممکن است نبوت از برگیزدگان خداوند متعال به کسیکه مشرک است انتقال یابد.
یحیی بن اکثم گفت: و نیز روایت شده که رسول الله (ص) فرمود اگر عذاب نازل شود، فقط عمر نجات مییابد.
حضرت فرمودند این نیز محال است. چراکه الله تعالی میفرماید: و شایسته نیست که خدا آنها را عذاب کند در حالیکه تو میان آنها هستی و نیز شایسته عذای نیستند اگر استغفار کنند. پس خداوند متعال خبر داده است که تا وقتیکه پیامبر (ص) بین امت است و تا وقتیکه آنها اهل استغفارند، کسی عذاب نمیشود.
پینوشتها:
سلام دوست عزیز
وبلاگ جالبی دارین مخصوصا قالبی که انتخاب کردی با موضوع جور در میاد
ما هم 2 سایت و یک وبلاگ داریم دوست داشتی یه سری بزن
حتما این 3 تا یکیش به کار شما میاد
3 تا رو ببین بعد نظرتو بگو
فروشگاه محصولات گرافیکی آموزشی (ارزان)
3dmax,maya,photoshop........
www.1000ax.com
وبلاگ آپدیت آنتی ویروس نود و کاسپر و .... به صورت روزانه
www.nod32us.mihanblog.com
(تبادل لینک هم با وبلاگ میکنم)
در این سایت می توانید شغل خود یا کالای خود را به دیگران معرفی کنید
www.niazeshoma.com